قهرمان محله | او شمس این محله بود | گرمای حضور پیرمرد همچنان جاری است
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۴۶۹۲۰
همشهری آنلاین- سمیرا باباجانپور: پیگیر خاطرات و منش اخلاقی مرحوم آیتالله محمود شمس نجفآبادی بودن کار دشواری نیست. چون یک محله او را میشناسند. حضور او ۵۵ سال در قامت امام جماعت مسجد جامع باغ فیض باعث شد تا خاطراتش در خاطر زن و مرد و پیر و جوان اهالی باغ فیض حک شود. اهالی او را آقا شمس صدا میزدند.
خواندنیهای بیشتر را اینجا بخوانید
آقا شمس در سال ۱۳۴۰ به باغ فیض آمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حاج شجاع میگوید: «اعتقادی که آیتالله شمس به روضههای خانگی داشت، بینظیر بود. امکان نداشت او را دعوت کنند و نپذیرد. میگفتم که مجلس فلانی که میخواهید بروید ۳-۴ نفر بیشتر نیستند، چرا با این عظمت به این روضهها هم میروید. میدانید چه میگفت؟ میگفت کسی که ما برایش روضه میخوانیم، امام حسین (ع) است. اگر به این مسئله رسیدیم فرق نمیکند برای ۴ نفر روضه بخوانیم یا ۴ هزار نفر.»
با همه این خصوصیات، آقا شمس یک خصوصیت بارز دیگر داشت که اهالی محله باغ فیض روی آن تأکید دارند. حاج شجاع میگوید: «او به همه تعلقات دنیا پشت پا زده بود. از همان سالهای بعد از انقلاب تا همین اواخر که سرپا بود، پستهای مهم و بالایی به او پیشنهاد میشد که همه را رد میکرد. وقتی سؤال میکردم که چرا نمیپذیرید، میگفت: ما میخواستیم انقلاب پیروز شود که الحمدالله پیروز شد. حالا رسالهها را میزنیم زیر بغل و میرویم کار طلبگیمان را ادامه میدهیم.»
رضاشاه نتوانست عمامهاش را برداردحاج شجاع خاطره جالبی از آقا شمس تعریف میکند و میگوید: «سال ۶۰ که منافقین روحانیون و افراد مذهبی را ترور میکردند، من به همراه چند نفر از علمای بزرگ و آقا شمس سوار ماشینی بودیم. اینطور شایع بود که منافقین اگر یک روحانی را در ماشین ببینند، ترور میکنند. بههرحال همه روحانیونی که در ماشین بودند، عمامهشان را برداشتند تا شناخته نشوند، الا ایشان. وقتی از حاجآقا پرسیدم چرا عمامه را برنمیدارید، گفت: رضاشاه نتوانست عمامه من را بردارد، اینها که دیگر عددی نیستند.»
پشت سر طلبههای جوان نماز میخواندمحمد ایرانی نسب از اهالی قدیم باغ فیض که ۵۰ سال پشت سر این عالم وارسته نماز خوانده است، خاطراتش را این گونه روایت میکند: « ۵۰ سال پیش از یزد به تهران آمدم و در این ۵۰ سال پشت سر عالم بزرگواری نماز خواندم که به او افتخار میکنم. یکی از خصلتهای ایشان کوتاه کردن سخنرانی بین نماز بود. عادت داشت در بین دو نماز سخنرانی کند. گاهی پیش میآمد وسط سخنرانی کسی بلند میشد، میگفت حاج آقا نماز را بخوان میخواهیم برویم کار داریم. به روی چشمی میگفت و حرفش را خاتمه میداد و از منبر پایین میآمد و نماز را میخواند. یاد دارم ا گر طلبهای برای نماز به مسجد میآمد، امکان نداشت که نمازش را اقامه کند. طلبه را جلو میفرستاد و خودش میایستاد پشت سرش. »
امین مستمندان محلهعباس نادعلی از پامنبریهای آقا شمس او را عالم فرهیختهای معرفی میکند که قبل از اینکه بخواهد حرفی بزند یا نصیحتی کند خودش پیشگام میشد. نادعلی او را دستگیر مستمندان معرفی میکند و میگوید: «از زمانی که سن کمی داشتم پای منبر ایشان میآمدم. اخلاق، تقوا، صبر و حلمشان بینظیر بود. زمانی که به باغ فیض آمد شاهدم که به خیلی از افراد بیبضاعت کمک میکرد. گاهی که صدقهای در مسجد جمع میشد و بحث بود که صدقه را به چه کسی بدهند، ایشان میگفت ببرید به فلانی بدهید. در حالی که ما اصلاً فکر نمیکردیم مثلاً فلان خانواده نیاز مالی داشته باشند اما میدیدیم حاجآقا چه درایتی داشته و چقدر مستمندان محله را میشناسد.»
شمس محله باغ فیض پس از چند ماه بیماری ۳۱ مردادماه سال ۱۳۹۳ مصادف با سالروز شهادت امام صادق(ع)، در بیمارستان یاس سفید تهران به دیار باقی شتافت. پیکر مطهر او بر دوش اهالی تشییع شد.
کد خبر 749140 برچسبها اسلام - مسجد نیکوکاری منطقه ۵ همشهری محلهمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: اسلام مسجد نیکوکاری منطقه ۵ همشهری محله حاج شجاع باغ فیض آقا شمس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۴۶۹۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هوادار خاص استقلال: نکونام گفت دعا کن قهرمان شویم
به گزارش "ورزش سه"، هوادار خاص استقلال که در یک حادثه برقگرفتی دستهایش قطع شده بود پس از حضور در ورزشگاه مورد توجه رسانهها قرار گرفت و پس از آن در تمرین این تیم حضور پیدا کرد و مورد استقبال بازیکنان و اعضای کادرفنی استقلال قرار گرفت.
رسول ملایی اهل اصفهان است و برای دیدن بازی استقلال ساعتها را طی کرده بود تا به ورزشگاه آزادی بیاید و بازی تیم محبوب خود را از نزدیک تماشا کند، وقتی از او پرسیدیم که این همه راه آمدی تا فقط بازی را نگاه کنی گفت: احساس کردم تیم تحت فشار هست و دوست داشتم که در این شرایط کمک کنم. خیلی تیم ما را اذیت میکنند و استقلال جز هوادارانش کسی را کنار خودش ندارد.
رسول ملایی در ابتدا درباه شرایط خودش گفت: هشت سال پیش دچار برقگرفتگی شدم و پس از آن جفت دستهایم را قطع کردند. رفتم هیئت پرچم بزنم برای شهادت حضرت زهرا در ایام فاطمیه که دچار برقگرفتگی شدم.
دوران خدمت خود را در تهران میگذراندم و آن زمان اکثر مسابقات را به ورزشگاه میآمدم؛ اما وقتی دچار سانحه شدم، بعد از آن دیگر خیلی فرصت حضور در استادیوم را پیدا نکردم. اما امسال احساس کردم که تیم نیاز به حمایت دارد و خودم را به ورزشگاه رساندم. دوست دارم همه هواداران استقلال بدانند که این روزها فقط باید تیم را حمایت کنند تا در بازیهای باقیمانده نتیجه بگیرد و قهرمان شود.
او ادامه داد: سالهای گذشته هر زمان که استقلال در آستانه قهرمانی قرار میگرفت، برایش حاشیه درست میکردند و از صدر جدول دورش میکردند. دربی فینال حذفی و اخراج ساپینتو هنوز هم برایم باورپذیر نیست. چی شد که ساپینتو اخراج شد؟ این اتفاقات امسال هم در حال تکرار شدن است و میخواهند استقلال را از صدر دور کنند.
ملایی درباره حضور در تمرین گفت: خیلی خوب بود و لذت بردم. با جواد نکونام، آرمین سهرابیان و حسین حسینی صحبت کردم. بقیه بازیکنان هم به سمتم آمدند و حالم را پرسیدند. جواد نکونام از شرایطم پرسید که از کجا برای دیدن بازی استقلال آمدم و وقتی فهمید که از اصفهان آمدم، تشکر کرد و به من گفت که دعا کن تا تیم قهرمان شود. من به آنها گفتم امیدوارم که قهرمان شوید و آنها هم گفتند تلاش میکنند تا من و هواداران استقلال را خوشحال کنند.
رسول ملایی درباره شرایط سختی که میگذراند، گفت: شرایط مالی خوبی ندارم و مسافرکشی میکنم تا بتوانم خرج خانواده و کرایه خانه را بدهم. زندگی سخت میگذرد. هر کسی دوست دارد در رفاه و آسایش باشد؛ اما هدف من دیدهشدن یا مشهور شدن نبود. هدفم فقط حمایت از استقلال بود.
او در واکنش به اینکه حمایتی شده است یا خیر گفت: از طرف باشگاه اقدامی نشد؛ اما چند نفر تماس گرفتند که نمیتوانم درباره آن خیلی توضیح دهم. توصیه شده که صحبتی نکنم و اگر اجازه بدهید من هم در این مورد توضیحی ندهم.
او در انتهای صحبتهای خود گفت: زمان بازیهای استقلال همسرم و فرزندم بازی را تماشا میکنند و دعا میکنند استقلال برنده شود. هر زمان که استقلال بازی را میبازد، تا 3.4 روز حالم گرفته است و ناراحت است و آنها تمام بازیهای استقلال را دنبال میکنند و دوست دارند که من خوشحال باشم. هربار که استقلال برنده میشود، من تا چند روز خوشحال هستم و روزهایم به خوبی میگذرد.